مطرب عشق عجب ساز و نوايي دارد

شاعر : حافظ

نقش هر نغمه که زد راه به جايي دارد مطرب عشق عجب ساز و نوايي دارد
که خوش آهنگ و فرح بخش هوايي دارد عالم از ناله عشاق مبادا خالي
خوش عطابخش و خطاپوش خدايي دارد پير دردي کش ما گر چه ندارد زر و زور
تا هواخواه تو شد فر همايي دارد محترم دار دلم کاين مگس قندپرست
پادشاهي که به همسايه گدايي دارد از عدالت نبود دور گرش پرسد حال
درد عشق است و جگرسوز دوايي دارد اشک خونين بنمودم به طبيبان گفتند
هر عمل اجري و هر کرده جزايي دارد ستم از غمزه مياموز که در مذهب عشق
شادي روي کسي خور که صفايي دارد نغز گفت آن بت ترسابچه باده پرست
و از زبان تو تمناي دعايي دارد خسروا حافظ درگاه نشين فاتحه خواند